اشعار ناب
وبلاک یازدهم
اقبال لاهوری - 5
برخیز که آدم را هنگام نمود آمد
این مشت غباری را ، انجم به سجود آمد
آن راز که پوشیده در سینه هستی بود
از شوخی آب و گل در گفت و شنود آمد
*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر