خزان - زنده یاد شهریار

خزان است و هنگامه برگریز
شگفتا از این باد هنگامه خیز
ربایند افرشتگان رنگ و بوی
بدان جادوئیها که آرند نیز
عروس گل از شو گرفته طلاق
عجوزش به سر کوفت رخت و جهیز
ز سنجان باران و شلاق باد
بود نازکان را گریزا گریز
زمین گوئی از اشک عاشق گل است
که پای پریچهرگان خورد لیز
درختان چو پای گریزی نماند
گشودند با باد دست ستیز
فرو ریخت جلاد باد خزان
جوانان باغ از دم تیغ تیز
شهیدان نهادند پهلو به خاک
به سودای نوروز و آن رستخیز
پراکند دربار سلطان گل
خدم رفت و خیل غلام و کنیز
گشودند زاغان به تاراج دست
نماند از بساط چمن هیچ چیز
نه بر گردن سرو طوق سمن
نه در گوش مو گوشوار مویز
زر و زیور از خود بریزد چمن
که دنیا پس از گل نیرزد پشیز
بنالد به تابوت گل گردباد
بگردد به گرد چمن خاکبیز
حرم بانوی بید مجنون نگر
که گیسو کند در عزای عزیز
ز ساز درختان به مضراب باد
چه آهنگها وا شود ناله خیز
به سیر طبیعت برو شهریار
که ذوقی نیانگیزدت پشت میز
*

گله ئ عاشق - استاد شهریار

آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس
گله ای کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو پنهان که مپرس
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مرس
بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز
که پلی بسته به سرچشمه حیوان که مپرس
اینکه پروزا گرفته است همای شوقم
به هواداری سروی است خرامان که مپرس
دفتر عشق که سر خط همه شوق شوق است و امید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس
شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر
که چنانم من از این جمع پریشان که مپرس
*

قاصدک - مهدی اخوان ثالث

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی؟
از کجا ، وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی ، اما ، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
*
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری - باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
بور آنجا ترا منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
*
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو فریب
*
قاصدک ! هان ، ولی ...آخر ... ای وای!
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی!
راستی آیا جلائی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جائی؟
*
در اجاقی - طمع شعله نمی بندم- خردک شرری هست هنوز
*
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
*
مهدی اخوان ثالث - م. امید
*