بر سر قابقش - نیما یوشیج

بر سر قایقش اندیشه کنان ، قایق بان
دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد:
"اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی میداد"
*
سخت طوفان زده روی دریاست
نا شکیباست به دل قایق بان
شب پر از حادثه،
دهشت افزاست.
*
بر سر ساحل هم لیکن اندیشه کنان ، قایق بان
نا شکیباتر
بر می شود از او فریاد:
"کاش بازم
ره بر خطه ی دریای گران می افتاد!"
*