دوست دارم - علیرضا سلیمانی

من خط کش و تخته سیا را دوست دارم
من بی الفبا هم خدا را دوست دارم
این طفل بازیگوش شیطان را ادب کن
در زنگ املاء گفته حلوا دوست دارم
تصمیم کبری مال کبری بود خانوم
من شیشه ی همسایه ها را دوست دارم
فکرت اسیر درس و مشق و انضباط است
از من نپرسیدی که انشاء دوست دارم
حتی به شاگرد بغل دستی نگفتم
آن خنده ها، آن اخم ها را دوست دارم
بر چهره ات دود بخاری های نفتی
آن سرفه ها، آن دود ها را دوست دارم
یک روز روی میز تحریرت نوشتم
آن روسری، آن کفش ها را دوست دارم
می گفتم هرشب جای دلداری دستم
آن ترکه ها، آن چوب ها را دوست دارم
وقتی نوشتم روی هر خط یک جریمه
فهمیدم آنجا نقطه ها را دوست دارم
آخر نفهمیدم چرا من بی اراده
فردای روز جمعه ها را دوست دارم
ای کاش میشد چشم در چشمت بگویم
خانم اجازه! من شما را دوست دارم
عليرضا سليماني
88/1/5