دوست دارم
ترا چون نسیم صبا دوست دارم
ترا چون حدیث وفا دوست دارم
چو حل گشته ام در وجود تو با خون
ترا از من و ما، جدا دوست دارم
دلم را كسی جز تو كی می شناسد
ترا ای بدرد آشنا، دوست دارم
چو بیمار جان بر لبم از جدایی
گل بوسه را چون دوا، دوست دارم
بلای وجودی، مرا مبتلا كن
ز هستی گذشتم، بلا دوست دارم
مگیر از سرم سایه شه پرت را
ترا همچو فرِّ هما دوست دارم
به شب های تاریك و تلخ جدایی
خیال ترا چون دعا دوست دارم
قسم بر دوچشمان غم ریز مستت
ترا من بقدر خدا دوست دارم
*
ترا چون نسیم صبا دوست دارم
ترا چون حدیث وفا دوست دارم
چو حل گشته ام در وجود تو با خون
ترا از من و ما، جدا دوست دارم
دلم را كسی جز تو كی می شناسد
ترا ای بدرد آشنا، دوست دارم
چو بیمار جان بر لبم از جدایی
گل بوسه را چون دوا، دوست دارم
بلای وجودی، مرا مبتلا كن
ز هستی گذشتم، بلا دوست دارم
مگیر از سرم سایه شه پرت را
ترا همچو فرِّ هما دوست دارم
به شب های تاریك و تلخ جدایی
خیال ترا چون دعا دوست دارم
قسم بر دوچشمان غم ریز مستت
ترا من بقدر خدا دوست دارم
*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر