تو را - هلالی جغتائی

من کیستم تا هر زمان ، پیش نظر بینم تو را
گاهی گذر کن سوی من ، تا در گذر بینم تو را
افتاده بر خاک درت ، خوش آن‌که آیی بر سرم
تو زیر پا بینی و من ، بالای سر بینم تو را
یک بار بینم روی تو ، دل را چه سان تسکین دهم
تسکین نیابد جان من ، صد بار اگر بینم تو را
از دیدنت بیخود شدم ، بنشین به بالینم دمی
تا چشم خود بگشایم و ، بار دگر بینم تو را
گفتی که هر کس یک نظر بیند مرا ، جان می‌دهد
من هم به جان در خدمتم ، گر یک نظر بینم تو را
صد بار آیم سوی تو ، تا آشنا کردی به من
هر بار از بار دگر ، بیگانه‌تر بینم تو را
تا کی هلالی را چنین ، زین ماه میداری جدا
یا رب که ای چرخ فلک ، زیر و زبر بینم تو را
هلالی جغتایی

هیچ نظری موجود نیست: