ای قلم

 ای قلم - سید اشرف الدین حسینی گیلانی ( نسیم شمال)

غُلغُلی انداختی در شهر تهران ای قلم
خوش حمایت می کنی از شرع قرآن ای قلم
گشت از برق تو ظاهر نور ایمان ای قلم
مشکلات خلق گردد از تو آسان ای قلم
نیستی آزاد در ایرانِ ویران ای قلم
*
ای قلم تا می توانی در قلمدان صبر کن
یوسف آسا سال ها در کنج زندان صبر کن
همچو یعقوب هزین در بیت الاحزان صبر کن
کور شو بیرون نیا از شهر کنعان، صبر کن
نیستی آزاد در ایرانِ ویران ای قلم
*
ای قلم پنداشتی هنگامه ی دانشوری است
دوره ی علم آمده هرکس به عرفان مشتری است
تو نفهمیدی که اوضاع جهان خرتوخری است
خر همان است و عوض گردیده پالان ای قلم
نیستی آراد در ایران ویران ای قلم
*
ایهاالشاعر تو هم از شعر گفتن لال باش
شعر یعنی چه؟ برو حمّال باش، رمّال باش
حقّه بازی کن تو هم مانند رندان ای قل
نیستی آزاد در ایران ویران ای قلم
*

هیچ نظری موجود نیست: