احمد سهیلی خوانساری( تولد 1291 – درگذشت 1373 در تهران ) شاعر، پژوهشگر، عتیقه شناس ،
کتاب شناس، خطاط، خط شناس
*
سنگدل
سنگدلا چرا دگر، جور و جفا نمی
کنی
جور و جفا بکن اگر، مهر و وفا نمی کنی
هر چه غم و بلا رسد، از تو به جان ما
رسد
دور ز جان خستگان، رنج و بلا نمی کنی
ایکه ترش نشسته ای، تیغ چرا نمی
کشی
زخم چرا نمی زنی، قهر چرا نمی کنی
زخم دگر بزن به دل، مرهم اگر نمی
نهی
درد دگر بده اگر، خسته دوا نمی کنی
عهد هرآنچه می کنی، وعده به هرکه می
دهی
عهد ز یاد می بری، وعده وفا نمی کنی
در ره دوست شسته ای، دست اگر ز جان
دلا
جان به لب رسیده را، از چه فدا نمی کنی
ای بت سرو قامتم، منتظر
قیامتم
خیز چرا نشسته ای، فتنه به پا نمی کنی
تیر غمم زدی به جان، تا که به خون
نشانیم
هر چه کنی بکن بتا، زانکه خطا نمی کنی
کیست سهیلی ای صنم، خسته دلی ز درد
و غم
کام دل شکسته ام، از چه روا نمی کنی
*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر