کنون بنگر به خوزستان - مهدی اخوان ثالث

کنون بنگر به خوزستان که بینی چونش و چندش
به خون آلوده کارونش ، به بهمنشیر و اروندش
بر او تازان یکی تازی ، به خونریزی و لجبازی
ددی مزدور غرب و شرق ، با صد مکر و ترفندش
ز خونریزی خوش و خندان ، مسلح تا بن دندان
عراق از او چنان زندان ، گرفته عالمی گندش
درختی فاسد و شوم است و بارش بدتر از زقوم
به همت هم توان هم دید از اعماق برکندش
همین رزمنده تو اللهیان ، الله اکبر گوی
به لطف حق توانند از بن و بنیان برآرندش
به چنگ آریم با جنگ و به دست داد بسپاریم
و خواهد دید او از داد فرجام خوشایندش
شهود دادگاه ما شهیدان و یتیمانش
دگر آواره جنگی و جانباز و همانندش
ددک صدام بی دین را، نه دد ، بل عنترک صدام
به روی دار رقصانیم ، با زنجیر و یکچندش
عرب را می کشد نامرد و می گوید عرب خواهم
عجم بگذار و با دین عرب سی نسل پیوندش
اگر رحمی نکرد او بر زن و فرزند و ما مردم
به راه خوی و خونش رفت و حزب لعنت آوندش
تو ای آزاده ایرانی ، شرفمند ، از بنی احرار
به راه لاتزر رو با زن و با اهل فرزندش
خوشا ملک عراق ما، که دارد اشتیاق ما
خوشا دیرین میانرودان ما و اروند و مروندش
امید این لخته خون قلب تو می خواهد بگوید باز
خوشا اقلیم خوزستان و چند و چون دلبندش
*
این شعر را یک سال و اندی پس از شروع جنگ تحمیلی سروده است.
*

هیچ نظری موجود نیست: