دوستم داشته باش - شهیار قنبری

دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند
دستها بیهوده ، چشمها بیرنگ اند
دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند
برگها می سوزند ، یادها می گندند

باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز
آشتی كن با رنگ ، عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه كوتاهند

دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران
گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت ، شادتر خواهم شد
ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد
دوستم داشته باش ، برگ را باور كن
آفتابی تر شو ، باغ را از بر كن
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه كوتاهند

خواب دیدم در خواب ، آب ، آبی تر بود
روز ، پر سوز نبود ، زخم شرم آور بود
خواب دیدم در تو ، رود از تب می سوخت
نور گیسو می بافت ، باغچه گل می دوخت

دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه كوتاهند 

*

۲ نظر:

Muharram Mansoorizadeh گفت...

بو بایاتی لاری دا من چوخ ائشیدمیشم:

تبریز اوستی میانا
گول سونبوله دایانا
اوخو ، بولبولوم اوخو
بلکه باختیم اویانا

تبریز اوستی ماراغا
تئلیم گلمیر داراغا
منیم یاریم اوشاق دی
اورگتمیون عراقا!

Muharram Mansoorizadeh گفت...

بو بایاتی لاری دا من چوخ ائشیدمیشم:

تبریز اوستی میانا
گول سونبوله دایانا
اوخو ، بولبولوم اوخو
بلکه باختیم اویانا

تبریز اوستی ماراغا
تئلیم گلمیر داراغا
منیم یاریم اوشاق دی
اورگتمیون عراقا!