برای توی
کوچه رقصیدن
برای ترسیدن به وقت بوسیدن
برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون
برای تغییر مغزها که پوسیدن
برای شرمندگی، برای بی پولی
برای حسرت یک زندگی معمولی
برای کودک زباله گرد و آرزوهاش
برای این اقتصاد دستوری
برای این هوای آلوده
برای ولیعصر و درختای فرسوده
برای پیروز و احتمال انقراضش
برای سگ های بی گناه ممنوعه
برای گریه های بی وقفه
برای تصویر تکرار این لحظه
برای چهره ای که می خنده
برای دانش آموز، برای آینده
برای این بهشت اجباری
برای نخبه های زندانی
برای کودکان افغانی
برای این همه« برای» غیر تکراری
برای این همه شعارهای توخالی
برای آوار خونه های پوشالی
برای این همه احساس آرامش
برای خورشید پس از شبای طولانی
برای قرص های اعصاب و بی خوابی
برای مرد، میهن، آبادی
برای دختری که آرزو داشت پسر بود
برای زن، زندگی، آزادی
*