پریشو بود یکجا هیشا هیشا----------پریشب جایی عروسی شلوغی بود
منم رفتم اونجه عاروس توماشا------من /طبق رسم قدیم/برای دیدن عروس رفتم
میان دو افتادم کوس کردم--------در میان هلهله جمعیت دیگران را هل میدادم
نگه بر هیکل عاروس کردم--------تا بتوانم بهتر عروس را ببینم
عاروس اونه که پاش نیمساق داره؟----آیا عروس همان کسی است ا که نیمساق پوشیده
زمادر شوهرش یشماق داره---جلوی دهانش را از ترس مادر شوهر تا دوسال س بسته
پریشو بود یکجا هیشا هیشا----------پریشب جایی عروسی شلوغی بود
منم رفتم اونجه عاروس توماشا------من /طبق رسم قدیم/برای دیدن عروس رفتم
میان دو افتادم کوس کردم--------در میان هلهله جمعیت دیگران را هل میدادم
نگه بر هیکل عاروس کردم--------تا بتوانم بهتر عروس را ببینم
عاروس اونه که پاش نیمساق داره؟----آیا عروس همان کسی است ا که نیمساق پوشیده
زمادر شوهرش یشماق داره---جلوی دهانش را از ترس مادر شوهر تا دوسال س بسته
این هم یک رسم قدیمی است که عروسها ا تادوسال حق حرف زدن نداشتند و حتی دهان ا انها نباید توسط پدر شوهر و یامادرشوهر م شوهر دیده میشد.
این هم یک رسم قدیمی است که عروسها ا تادوسال حق حرف زدن نداشتند و حتی دهان ا انها نباید توسط پدر شوهر و یامادرشوهر م شوهر دیده میشد.
قدش اونجه و چشمش ریزه میزه---قد کوتاه و چشم ریز است؟
او از چشم و دماغش هی میریزه؟--- همان که آب از چشم و از دماغش سرازیر است
کف سن : کف گیر کف گیر
ولغاز : غورباغه قورباغا
کف سن : کف گیر کف گیر
ولغاز : غورباغه قورباغا
ماچکل : مارمولک که رته نکه له
اندوخانه : اتاق ، اندرونی کلاسیک ساندی خانا
جیجو : گشت و گذار گه رمه ک
با تشکر از محمد رضا مولودی
اندوخانه : اتاق ، اندرونی کلاسیک ساندی خانا
جیجو : گشت و گذار گه رمه ک
با تشکر از محمد رضا مولودی
http://www.rezatheatre.blogfa.com
....
رسم بود در گذشته چون باران نمی بارید برای بارش باران اهالی و بیشتر کودکان و نو جوانان مترسکی را در محلات میگردانیدند و شعر زیر را هماهنگ میخواندند و در ب منازل را میزدند و از منازل نقل و شیرینی و سکه و هر آنچه در توان صاحب خانه بود جمع می کردند و سپس با آداب به خصوصی به رودخانه میریختند و به این رسم //ممد خرطو// میگفتندممد خرطوفردا افتو / فتحه روی افتو/خورشید خانم افتو کنیک مشت نخود/ فتحه روی یک/به او کنما بچه های/ کسره روی بچه/گرگیماز سرماییبمردیمشاخ بز بر کمرمشیپیشا دور سرمما در ویشیمگو به ریشیمتا نگیریمرد نمیشیمو البته که باران هم میباریده
....
رسم بود در گذشته چون باران نمی بارید برای بارش باران اهالی و بیشتر کودکان و نو جوانان مترسکی را در محلات میگردانیدند و شعر زیر را هماهنگ میخواندند و در ب منازل را میزدند و از منازل نقل و شیرینی و سکه و هر آنچه در توان صاحب خانه بود جمع می کردند و سپس با آداب به خصوصی به رودخانه میریختند و به این رسم //ممد خرطو// میگفتندممد خرطوفردا افتو / فتحه روی افتو/خورشید خانم افتو کنیک مشت نخود/ فتحه روی یک/به او کنما بچه های/ کسره روی بچه/گرگیماز سرماییبمردیمشاخ بز بر کمرمشیپیشا دور سرمما در ویشیمگو به ریشیمتا نگیریمرد نمیشیمو البته که باران هم میباریده
معنی بیت به بیت این شع به شرح زیر است که:ممد خرطو یک اسم است که روی آدمک نهاده اندفردا آفتابخورشید خانم آفتاب کنیک مشت نخود به آب بریزما بقی شعر معنی مشکلی ندارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر